مطالعۀ تغییر ارزش ها و نگرش ها در ایران در گذار نسلی دو دهۀ اخیر موضوع اصلی مقالۀ حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریۀ پسانوسازی اینگلهارت، جهانی شدن فرهنگی و نظریۀ برساخت گرایی اجتماعی صورت بندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوۀ اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعۀ طولیِ نسلی، تغییرات ارزشی در جامعۀ ایران را براساس داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی مورد سنجش قرار داده است. داده ها نشان می دهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزش ها و نگرش ها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوت های نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمی کند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همان گونه که نگرش های جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایش های لیبرالی در یک گروه نسلی دیده می شود، ارزش ها و نگرش های مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانه هایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.